من یک فرد خلاقم. لطفا مرا بشناسید

لطفا اگر در این مقاله به دستتان رسیده است، حتما کمی وقت بگذارید و تا پایان آن را بخوانید. چون ممکن است دچار قضاوت و ارزش­‌گذاری اشتباه در مفهوم مورد نظر من شوید و چیزی را برداشت کنید که هرگز مد نظر من نیست.

خواندن ادامه مطالب

رویاخوارها؛ قاتلان سریالی اهدافتان را بشناسید

رویاخوارها

 

انسان‌های بسیاری بوده‌­اند که در مسیر رسیدن به رویاهایشان به قتل رسیده­‌اند. قتلی بدون خون و آلت قتاله و جنازه. در واقع کسی که به قتل رسیده، شخصیتی است که در آینده انتظار آن­ها را می‌­کشیده است. من نامش را “من پیروز” می‌گذارم. در این نوشته، قصد دارم هفت قاتل سریالی بزرگ تاریخ بشریت را که هرگز دستگیر نشدند و هم­چنان مشغول اعمال جنایتکارانه خود هستند و من‌­های پیروز بی­‌شماری را به قتل رساند­ه‌­اند به شما معرفی کنم. شناخت این رویاخوارها باعث می‌­شود تا بتوانید در مقابل آن­ها هوشمندانه ظاهر شوید و اجازه ندهید نام شما را به لیست بلند بالای مقتولین خود اضافه کنند.

خواندن ادامه مطالب

چرا قهرمانان منبع الهام ما هستند؟

 

 

زمانیکه حرف از موفقیت و انگیزه و الها‌م‌­بخشی می‌­شود، همه ما ناخودآگاه یاد جملات انگیزشی و سمینارهای موفقیت و سخنرانان الهام بخش با آن هندزفر‌‌‌ی‌­های تک گوش و مجلات زرد موفقیت می‌افتیم. یاد چهره‌­های موفق و صحنه‌­های اسلوموشن دویدن و پاره کردن طناب و اشک­های یوسیم بولت و لبخند و سر تکان دادن حسین رضازاده در حالیکه وزنه را روی سرش نگه داشته… احتمالا همین­‌هاست دیگر؟ راستش را بخواهید خیلی مایل نیستم درباره چیزهایی بنویسم که می­‌توانید با انواع ادبیات و لحن در گوگل و سایر مدیوم‌های محتوایی پیدا کنید. هشت راه موفقیت، همه چیزهایی که فاتحان قله­‌ها باید بدانند. من و شما گوشمان از این حرف­‌ها پر است. بیایید باهم رو راست باشیم. ما باهوش­تر شده­‌ایم. خیلی باهوش‌­تر… دیگر نمی­‌شود با هرچیزی ما را سرگرم کرد. هر روز بمباران محتوایی می­‌شویم و خیلی کم پیش میاید که چیزی بیشتر از بقیه نظرمان را جلب کند. این‌ها را گفتم که بدانید که حال و روزتان را می‌­فهمم و قصد ندارم وقتتان را همچنان تلف کنم. به همین خاطر می­‌خواهم سعی کنم تا همه چیز را همانطور که دوست دارم و تجربه کرده‌ام و احتمالا شما هم دوست دارید برایتان بنویسم. پس اجازه بدهید از اول شروع کنم…

خواندن ادامه مطالب

فصل چهارم: مرد شدن

چیست این مرد شدن که این چنین بی سرانجام است. خواستگاه کدام آرزوهاست و آرام کدام دردهاست؟ چیست این مرد شدن که این چنین پسربچه ها را از وسط باز‌ی‌های کودکا‌ن­ه‌اشان به سوی خویش می‌خواند؟ چیست این واژه­‌ی مرد که محکوم به فعل شدن” است؟ آیا چیزی جز آرزویی دور و کور است؟ چیست این مرد شدن که رویای کودکی است و کابوس بزرگسالی؟ چیست جز کژتابی مفهومی اساطیری؟ آیا چیزی جز روان‌­رنجورانه­‌ترین پاسخ به خواسته­‌های بشر در طول تاریخ است؟ چیست این مرد شدن که در سالیان دراز، افسانه‌ها درباره‌اش نوشتیم؟ سوال تنها همین سوال است: چیست این مرد شدن؟

خواندن ادامه مطالب

فصل سوم: کات

 
من حبس شده بودم. حبسی خودخواسته، نمیدونستم باید چکار کنم؟ قاعدتا نمیشد تا ابد توی زیرزمین بمونم. باید از زیر زمین بیرون میومدم، ولی نمی­دونستم چکار کنم تا بتونم از ختنه کردن فرار کنم. خیلی خوب یادمه وقتی محسن دایی رو ختنه کردن، مثل ببری که در بند شده باشه، غمگین و افسرده و مریض شد. گریه­ها و نعره­های محسن از جلوی چشمم کنار نمیره. از اون بدتر، دامن گل گلی که به تنش کرده بودن و همه بهش می­خندیدن. چیزهایی در زندگی یک پسر هست که فقط یه پسر می­فهمه. ختنه کردن جزو همون چیزهاست. وقت تنگ بود و فرصت کم. در اون لحظه  خاص نمی­دونستم دقیقا ختنه چیه؟

خواندن ادامه مطالب

 فصل دوم : پیژامه

شهرزاد دختر مریم خانم، خیاط محلمون بود که تقریبا تمام زنای کوچه مشتریش بودند. مریم خانم زن خیلی با ادب و با شخصیتی بود. شوهرش علی آقا توی کوچه‌امون بقالی و ماست‌بندی داشت و خیلی ماستای خوشمزه ای درست می کرد و از شش تا محله اونورترم مشتری داشت. علی آقا و مریم خانم به جز شهرزاد چهارتا پسر بزرگ­تر هم داشتن. شهریار و شهاب و شاهرخ و شاهین. حضور این چهار برادر که شبیه دالتون ها بودند ، یک عامل بازدارنده برای هر گونه نزدیک شدن به شهرزاد بود و به نوعی بازی با مرگ به حساب میومد.

خواندن ادامه مطالب

فصل اول : دکتر بازی

مقوله ازدواج برای من همیشه مقوله مهم و پر رنگی بوده و خیلی بهش فکر می کردم. همیشه دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و برم سر خونه زندگیم. صبح تا شب برم سر کار و بعد برگردم خونه و با پا درو باز کنم و به زنم بگم زززن بیا این پاکتارو بگیر…اونم بگه اواااا خاک به سرم ممد آقا یخچال پر گوشت و مرغ و میوه است. درد و بلات تو سرم کم تر بخررر…منم بگم زززن این حرفا چیه؟؟ می خوای بچه هامون نخورده و ندیده باشن؟؟ بعد زنم گونه هاش سرخ بشه و سرشو بندازه پایین و یواشکی چشماشو بالا پایین کنه و عشوه خرکی بیاد و بگه مممممد آقاااا…ما که بچه نداریم هنوزز و … خلاصه همین موقعیت‌های اولد فشن دیگه.

خواندن ادامه مطالب

کپی رایتینگ چیست؟

Copywriter

?کپی رایت چیست؟
کپی رایت(CopyWrite) یا متن تبلیغاتی، به نوشته‌ای گفته می‌شود که هدفش ” متقاعد کردن ” افراد برای استفاده از کالا یا خدمت یا هر محصول دیگری است. کپی رایتینگ با بازاریابی محتوا تفاوت دارد. بازاریابی محتوا برای پرورش سرنخ و جذب افراد در بازه زمانی بلند و کپی رایتینگ برای متقاعد سازی افراد در زمانی کوتاه کاربرد دارد.
خواندن ادامه مطالب

چه تمریناتی به توانایی ما در نوشتن کمک می‌کند؟

نوشتن یک هنر و ذوق ذاتی است. عادات روزمره زندگی نویسندگان همان مسیری است که منجر به خلق ایده‌ها و روایات و فرم‌های مختلف خواهد شد. با نگاهی کلی به سبک زندگی و نوع نگاه نویسندگان می‌توان مدل فکری و زاویه نگاه آن‌ها را پیدا کرد. من تعدادی از این مسیرها را برای شما در این مقاله نوشته‌ام که با تمرین در آن‌ها می‌توانید قلم روان و ذهن آماده‌تری داشته یاشید.
خواندن ادامه مطالب