انسانهای بسیاری بودهاند که در مسیر رسیدن به رویاهایشان به قتل رسیدهاند. قتلی بدون خون و آلت قتاله و جنازه. در واقع کسی که به قتل رسیده، شخصیتی است که در آینده انتظار آنها را میکشیده است. من نامش را “من پیروز” میگذارم. در این نوشته، قصد دارم هفت قاتل سریالی بزرگ تاریخ بشریت را که هرگز دستگیر نشدند و همچنان مشغول اعمال جنایتکارانه خود هستند و منهای پیروز بیشماری را به قتل رساندهاند به شما معرفی کنم. شناخت این رویاخوارها باعث میشود تا بتوانید در مقابل آنها هوشمندانه ظاهر شوید و اجازه ندهید نام شما را به لیست بلند بالای مقتولین خود اضافه کنند.
- رویاخوار شماره هفت: تعلل
تعلل یکی از رویاخواران حرفهای زندگی شماست. تعلل یا اهمالکاری یا سندرم فردا، دلیلی برای تعویق انداختن همیشه کارهای شماست. تعلل همان کسی است به شما میگوید: ” از شنبه شروع کن” بله این جمله دقیقا از زبان خود اوست. او مدام برایتان دلیل میآورد و میگوید: چرا انقدر عجله داری؟ وقت زیاده. فعلا بخواب، فعلا بخور. از فردا شروع کن. و به همین ترتیب شما را مدام به فردا و فرداها حواله میدهد. فرداهایی که هرگز نمیرسند. این قاتل حرفهای در بلند مدت اعتماد به نفس و شور و شعف شما را از بین میبرد و چیزی که برایتان باقی میگذارد حسرت، زمان از دست رفته و یک انبار از پروندههای نیمه باز و رویاهای گرد و خاک گرفته است. خیلی مواظبش باشید.
- رویاخوار شماره شش: غرور
غرور همیشه چیز بدی نیست. اصلا لازم است در موقعیتهایی غروری مثبت داشته باشید. اما وقتی شما را از حرکت باز دارد و به شما حس بالاتر بودن و بهتر بودن را مدام دیکته کند رفته رفته توانمندیهایتان را میکشد و شما را شکست خورده و نا امید به حال خود رها میکند. غرور باعث میشود تا هر منبع الهامی که در اطرافتان دارید را نادیده بگیرید و خودتان را از همه بالاتر ببینید. او شما را هیپنوتیزم میکند و نمیگذارد با واقعیات رو به رو شوید. نمیگذارد بفهمید که چگونه باید با جایگاه خود کنار بیایید. غرور در طول تاریخ خیلیها را نابود کرده. مطمئنم هر کدام از شما چند مورد از آنها را به خاطر میاورید.
- رویاخوار شماره پنج: عجله
همانقدر که تعلل بد و زشت و کشنده است، عجله کردن هم ویرانگر است. عجله نیز خیلی از آدمهای موفق بالقوه را از پای درآورده است. عجله به همراه خودش دستیار ترسناکی دارد به نام نا امیدی. این دو با همکاری هم ترکیبی هولناک را تشکیل میدهند که میتوانند هر انسانی را نابود کنند. وقتی خیلی سریع به دنبال دیدن نتایج کارهایتان باشید سر و کله نا امیدی پیدا میشود. او آرام در گوشهایتان نجوا میکند. همه ما زیاد صدایش را شنیدهایم؛ “تو نمیتونی. دیدی نمیشه؟ بهت گفته بودم که کار تو نیست. پس چرا کارات نتیجه نمیده؟” نجواهایش کم کم انقدر زیاد میشود که شما متقاعد میشوید که باید دست از کار بکشید و تمام… اجازه ندهید عجله به شما نزدیک شود. به محض دیدنش از او فاصله بگیرید و به خودتان یادآور شوید که زیباترین گلها سر از خاک برآوردهاند.
- رویاخوار شماره چهار: بی برنامگی
بی برنامگی خودش به تنهایی و با دستان خالی وارد میشود. چهره خندانی دارد و در روزهای اول حالتان با او خیلی خوب است و حسابی باهم رفیق میشوید. شیوه قتل او خاص خودش است. او مدام شما را بی ثبات میکند. از شما میخواهد خیلی در قید و بند اتفاقات نباشید. نمیگذارد به قلم و کاغذتان نزدیک شوید و برای خودتان برنامه ریزی کنید و اگر هم این کار را انجام دهید، دست به دامان تعلل میشود و از او میخواهد تا شما را متوقف کند. حواستان به او باشد. بی برنامگی با بهم ریختن افکارتان شما را از همه چیزهایی که دوست دارید دور میکند. و در نهایت رویاهایتان را با خودش میبرد.
- رویاخوار شماره سه: توجیه کردن
معرفی میکنم!!! جتلمن رویاخوارها…آرامترین و زیباترین رویاخوار جهان، توجیه کردن است. او خیلی حرفهای و کاربلد است. زمانی وارد زندگی شما میشود که شما مورد نقد از طرف کسانیکه دوستتان دارند و یا حتی دوستتان ندارند و قصد تخریب شما را کردهاند قرار گرفتهاید. وقتی که تنها شوید در اتاقتان را باز میکند و وارد میشود. کلاهش را از سرش برمیدارد و کنارتان مینشیند. دستتان را میگیرد و شروع میکند به دلیل آوردن برای انجام ندادن کارهایت. انقدر این کار را ادامه میدهد تا شما را به آرامشی گمراه کننده برساند. زمانیکه موفق شد همانطور آرام که آمده بود بیرون میرود و به تعلل و بی برنامگی و بقیه رویاخوارها اشاره میکند که حالا نوبت شماست.
- رویاخوار شماره دو: نداشتن عزت نفس
یکی از جنجالیترین رویاخوارها بی عزت نفسی است. او مدام گذشته و اشتباهاتتان را به شما یادآوری میکند و از شسکتهایتان برایتان داستانها میگوید. او شبانهروزی در حال فعالیت بوده و از سایر رویاخواران تاثیرگذارتر است. اصلا فعل “نمیتوانم” ابداع خلاقانه او بوده و به همین دلیل جزو ستایشانگیزترین قاتلان و رویاخواران جهان است. او به تمامی زبانها مسلط است و همه چیز را در کنترل خودش دارد. کافی است یکبار در چشمانش نگاه کنید تا سرمای وجودش تمام وجودتان را در بگیرد. به هیچ عنوان نزدیکش نشنوید.
- رویاخوار شماره یک: ترس
کولهبار تجربیات هیچ رویاخواری در طول تاریخ بشر سنگینتر از کولهبار ترس نیست. او پدرخوانده تمامی رویاخواران است و همه آنها در نهایت دست به دامن او میشوند. ترس نه حرف میزند و نه کاری میکند. او تنها گوشهای از قلب شما مینشیند و تماشایتان میکند. او در لحظات خوب و موفقیتهای شما از همانجایی که نشسته است به شما لبخند میزند و شما را به عمق تاریکی و تنهایی خودش میکشاند. کار اصلی او این است که به شما بقهماند همیشه تنهایید، همه چیز را از دست میدهید و همه این خوشیها موقتی است. او حتی شما را از موفقیت هم میترساند. مدام به شما القا میکند که وضعیتت در حال بدتر شدن است، چرا که حالا چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارید. ترس یک سلاح کشنده و قدرتمند به نام شک دارد. او شک را در قلب شما فرو میکند و سپس شما را در وادی سردرگمی رها میکند. تنها راه مقابله با ترس، ترساندن اوست و تنها چیزی که او را به شدت میترساند نادیده گرفتن و فراموشی است. هر وقت سراغتان آمد در را باز کنید و اتاق را ترک کنید. به فریادهایش هم اهمیتی ندهید. همه چیز درست است. نگران نباشید.
- حرف آخر؛ آدمهای سمی
آدمهای سمی را میشناسید؟ آنها خدمتگزاران وفادار رویاخواران هستند. وظیفه آنها انتقال رویاخواران جا مانده از روزهای شماست. آنها بهترین توجیهها را برای انجام دادن کارهایتان به شما میدهند. مدام برنامههایتان را بهم میریزند. گاهی با حسادت و تمسخر شما را به سمت عجله کردن پیش میبرند و گاهی با هوشمندی به تعلل شما دامن میزنند. گاهی چنان غرورتان را زیاد میکنند که کور و کر میشوید و گاهی چنان با یادآوری گذشته و خطاهایتان عرت نفس شما را از بین میبرند که دیگر نتوانید از جایتان بلند شوید. در نهایت اگر هیچکدام این کارها را نکنند، با شک انداختن در دلتان، شما را میترسانند. از همه چیز. از آینده، از ریسک کردن، از رهایی، از خطا کردن و … آدمهای سمی اطرافتان را شناسایی کنید و آنها را از زندگی خودتان دور نگه دارید و بگذارید در کنار همان رویاخوارها بمانند. در آخر یادتان نرود که رویاخواران به سراغ همهی آدمها میروند. چون هر آدمی میتواند تبدیل به یک فرد موفق و پیروز شود. اما آنها دقیقا وقتی سر و کلهاشان پیدا میشود که شما در حال انجام کارهای کوچک و درست برای سیدن به رویاهای بزرگ هستید. در واقع اگر در مسیر موفقیتی بزرگ نباشید اصلا سراغتان نمیآیند. پس اگر با آنها مواجه شدید بدانید که در مسیر درستی هستید و همان کاری را بکنید همه بزرگان تاریخ و انسانهای موفق انجام دادند.
مبارزه کردن…
با رویاخوارها بجنگید و نگذارید شما را به قعر جدول زندگیتان بکشانند.
نویسنده: شقایق فرخی